کریزی


سیـــبِ ســبزم

ول کن!

میخوام راجبش مفصل بگم چون خیلی دوسش دارم

از بچگی یه حس خاص بهش داشتم

همیشه برام یه انگیزه بود و خیلی چیزا ازش یاد گرفتم

فوق العاده مستقل بود و فوق العاده زندگی به چپش بودپا در دهان

امکان نداشت فحش از زبونش بیوفته و 24 ساعتم انلاین بود 

چقد حرص میخوردم 

همش نصیحتش میکردم میگفتم  آن نباش برو پیش خانواده برو درس بخون و ...(اسکل بودماااا )

بدجوری سفت و سخت بود 

رفت دنبال علاقش

برعکس من 

اگه بخوام از اون روزا بگم باید خیلی بنویسم فقط در حدی میگم که همیشه دوس داشتم در دید راس ایشون باشم 

منتهی همیشه سرش شلوغ بود 

خب ما یه گروه  بودیم 

 منم آدمی نیسم که اگه از یکی خوشم اومد برم بهش بگم ولی اون بود

اون میومد و میگفت 

ولی هیچوقت به من نگفت چون براش نامریی بودم

خودش که میگه تالا چن دفعه سعی کردم  

پ چرا من یادم نی؟ نکنه من شوت بودم؟

رفت با یه دختری دوست شد دیگه اونموقع بود ک فهمیدم منو دوس نداره

پس فقط و فقط به چشم برادری که هیچوقت نداشتم باهاش ادامه دادم 

یه روز سر ضایع کردن من جلوی دوس دخترش باهاش بحث کردم و

 اینجوری بود که  کشیدم بیرون و نزدیک 6..7 ماه بهش پیام ندادم

خیلی دوستیمون کمرنگ شد

اما بازم با همه ی این داستانا اون اولین پسری بود

 ک رابطه خوبی باهاش برقرار کردم و واقعا میخواسم باهم بمونیم اما نشد

پس فراموشش کردم و بعد از 5 سال رفتم سراغ یکی دیگه 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در پنج شنبه 14 آذر 1398برچسب:,ساعت 11:27 توسط سیبِ سبزم| |


Power By: LoxBlog.Com